رفتی از این شهر...اما،مانده برجا خاطراتت…هر شبم سر میشود تا صبحدم با خاطراتتگاه بر بال خیالت میروم تا اوج شادی...گاه همره میشوم تا شهر غم با خاطراتتجز غم عشق تو من سرمایه ای در دل ندارماز تو ای گل از سیمرغ...
هرچند گشته ایم به غم مبتلا...علی(ع) یادت بود به درد دل ما دوا...علی(ع)...غیر از در تو بر در دیگر نمی رویم...زیرا که هست دست تو مشکل گشا...علی(ع)دست خدا تو هستی و درمان نمی کنددستی به غیر دست تو این در سیمرغ...